English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (5693 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ego function U کارکرد خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
return U عملکرد کارکرد
returned U عملکرد کارکرد
returning U عملکرد کارکرد
returns U عملکرد کارکرد
running U کارکرد
earning U کارکرد
function U کارکرد
functioned U کارکرد
functions U کارکرد
output U کارکرد فرفیت
outputs U کارکرد فرفیت
adaptive functioning U کارکرد انطباقی
anergasia U زوال کارکرد
diaschisis U کارکرد پریشی جانبی
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
emergency operation U کارکرد
empty running U کارکرد خالی
empty running U کارکرد بی اثر
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
localization of function U موضع یابی کارکرد
mand function U کارکرد خواستاری
mental function U کارکرد ذهنی
motor function U کارکرد حرکتی
open shop U با کارکرد ازاد
open shot U با کارکرد ازاد
operating ratio U نسبت کارکرد موتور یا ناو
optimal performance U کارکرد بهینه
secondary function U کارکرد ثانوی
tact function U کارکرد نامیدن
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
tut work U کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
functionality U کارکرد
mechanics {pl} U کارکرد
workings {pl} U کارکرد
functioning [manner of functioning] U کارکرد
functional principle [Technology] U کارکرد
manner of functioning U کارکرد
mode of operation [Technology] U کارکرد
way of functioning U کارکرد
operation U کارکرد
functionalism U کارکرد گرایی
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
0موضع یابی کارکرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com